با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پیچیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

pichidan
to wind, to wrap, to twist, to roll up, to set (as the hair), to coil, to compound or fill, to turn, to turn the corner

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
رود یا راه وغیره
wander
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیچیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیچیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیچیدن

لغات نزدیک پیچیدن

پیشنهاد بهبود معانی