to crackle
to crackle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برگهای زیر پایم وقتی در جنگل راه میروم چرقچرق میکنند.
Leaves crackle under my feet as I walk through the forest.
شومینه چرقچرق کرد و اتاق را پر از گرما کرد.
The fireplace crackled, filling the room with warmth.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چرقچرق کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرقچرق کردن