چوب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • ساقه‌ی درخت، کنده
  • فونتیک فارسی

    choob
  • اسم
    wood, tree, lign-, hylo-
    • - قطعه چوب

    • - a block of wood
    • - چسب چوب

    • - wood cement
    • - بعضی از حیوانات با جویدن چوب در آن سوراخ ایجاد می‌کنند.

    • - Some animals chew holes in wood.
    • - مبل ساخته‌شده از چوب سخت

    • - furniture made of hardwood
    • - او چوب را به دو نیم کرد.

    • - He broke the wood in half.
  • هیزم
  • فونتیک فارسی

    choob
  • اسم
    stick, firewood, kindling
    • - دو دختر جوان چوب جمع می‌کردند.

    • - Two young girls were collecting firewood.
    • - چوب تر

    • - wet firewood
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد چوب

لغات نزدیک چوب

پیشنهاد و بهبود معانی