آخرین به‌روزرسانی:

کاریکاتور به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نقاشی انتقادی خنده‌آور

فونتیک فارسی

kaarikaato(oo)r
اسم

هنر caricature, comic, cartoon

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او کاریکاتور خنده‌داری از معلم کشید.

She drew a funny caricature of the teacher.

کاریکاتور سیاسی یکی از مؤثرترین ابزار تبلیغ است.

The political cartoon is one of the most effective organs of propaganda.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

از نظر من، او کاریکاتور غیرمنصفانه‌ای ارائه کرده بود.

He had unfairly presented a caricature of my views.

آن‌ها حتی کاریکاتور ملکه‌ی انگلیس را هم چاپ کردند.

They even printed a caricature of the British Queen.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کاریکاتور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاریکاتور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاریکاتور

لغات نزدیک کاریکاتور

پیشنهاد بهبود معانی