به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کاریکاتور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نقاشی انتقادی خنده‌آور
  • فونتیک فارسی

    kaarikaato(oo)r
  • اسم
    هنر caricature, comic, cartoon
    • - او کاریکاتور خنده‌داری از معلم کشید.

    • - She drew a funny caricature of the teacher.
    • - کاریکاتور سیاسی یکی از مؤثرترین ابزار تبلیغ است.

    • - The political cartoon is one of the most effective organs of propaganda.
    • - از نظر من، او کاریکاتور غیرمنصفانه‌ای ارائه کرده بود.

    • - He had unfairly presented a caricature of my views.
    • - آن‌ها حتی کاریکاتور ملکه‌ی انگلیس را هم چاپ کردند.

    • - They even printed a caricature of the British Queen.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کاریکاتور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاریکاتور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کاریکاتور

لغات نزدیک کاریکاتور

پیشنهاد بهبود معانی