آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کنج به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / konj /

corner, angle, cant, niche, nook

corner

angle

cant

niche

nook

گوشه

مادرش تمام روز در یک کنج اتاق می‌نشیند و فرش می‌بافد.

All day, his mother sits in one corner of the room and weaves carpets.

کیف پولی را در کنج خیابان پیدا کردم.

I found a lost wallet in the corner of the street.

اسم
فونتیک فارسی / konj /

هندسه polyhedral angle, solid angle

polyhedral angle

solid angle

زاویه‌ی فضایی یا جسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

معمار بادقت کنج هر گوشه را در طراحی ساختمان محاسبه کرد.

The architect carefully calculated the polyhedral angle of each corner in the building's design.

دانشجوی هندسه سعی کرد در طول کلاس مفهوم کنج را بفهمد.

The geometry student struggled to understand the concept of a polyhedral angle during class.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کنج

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت کنج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کنج

لغات نزدیک کنج

پیشنهاد بهبود معانی