گردشگر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

توریست، سیاح

فونتیک فارسی

gardeshgar
اسم
tourist, motorist, ranger, sightseer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- گردشگر آلمانی

- a German tourist

- اینجا جاذبه‌های گردشگری زیادی دارد و افراد بسیاری هنگام تعطیلات به اینجا می‌آیند.

- There are many tourist attractions here, lots of people come here for holidays.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گردشگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گردشگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گردشگر

لغات نزدیک گردشگر

پیشنهاد بهبود معانی