necklace, collar, pendant, beads, locket, lavaliere, riviere, necklet
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گردنبند او زنجیری طلایی بود که صلیبی از آن آویخته بود.
Her necklace was a golden chain with a cross hanging from it.
پری یک گردنبند طلا انداخته بود.
Pari was wearing a gold necklace.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گردنبند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گردنبند