فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گرم کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حرارت دادن

فونتیک فارسی

garm kardan
فعل متعدی

to heat, to excite, to warm, to make warm, to make hot, to grill, to reheat, to swelter, to toast

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

کنار آتش خود را گرم کرد.

He warmed himself by the fire.

خود را جلو آتش خوب گرم کردن

to toast oneself by the fire

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گرم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم کردن

لغات نزدیک گرم کردن

پیشنهاد بهبود معانی