زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

گرم کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / garm kardan /

to heat, to excite, to warm, to make warm, to make hot, to grill, to reheat, to swelter, to toast

حرارت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

کنار آتش خود را گرم کرد.

He warmed himself by the fire.

خود را جلو آتش خوب گرم کردن

to toast oneself by the fire

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گرم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم کردن

لغات نزدیک گرم کردن

پیشنهاد بهبود معانی