dealing in flowers, flower shop, flower selling
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بهصورت پارهوقت در گلفروشی کار میکند.
He works part-time at the flower shop.
او جلوی گلفروشی ایستاد تا دستهگلی بگیرد.
She stopped by the flower selling to pick up a bouquet.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گلفروشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گلفروشی