آخرین به‌روزرسانی:

گیر انداختن به انگلیسی

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:

to betray, to give up, to entrap, to corner, to catch, jam, snarl, stick, straiten, trap, wedge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

عامیانه throw

مجازی constrain

مکانیک engage

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گیر انداختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گیر انداختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گیر انداختن

لغات نزدیک گیر انداختن

پیشنهاد بهبود معانی