آخرین به‌روزرسانی:

Abbess

ˈæbəs / / ˈæbes ˈæbəs / / ˈæbes

شکل جمع:

abbesses

معنی

noun

رئیسه صومعه زنان تارک دنیا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abbess

  1. noun the superior of a group of nuns
    Synonyms:
    mother-superior prioress religieuse goodwife
  1. adjective
    Synonyms:
    conventual

ارجاع به لغت abbess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abbess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abbess

لغات نزدیک abbess

پیشنهاد بهبود معانی