با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Accusative

əˈkjuːzətɪv əˈkjuːzətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
(دستور زبان) حالت مفعولی، مفعول، اتهامی، رایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accusative

  1. adjective Serving as or indicating the object of a verb or of certain prepositions and used for certain other purposes
    Synonyms: objective
  2. noun The case of nouns serving as the direct object of a verb
    Synonyms: accusative-case, objective-case
  3. adjective Containing or expressing accusation; ; ; - O.Henry
    Synonyms: accusatory, accusing, accusive

ارجاع به لغت accusative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accusative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accusative

لغات نزدیک accusative

پیشنهاد بهبود معانی