فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Afterbirth

ˈæftərbɜːrθ ˈɑːftəbɜːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    جفت، مشیمه، جنین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد afterbirth

  1. noun
    Synonyms: heam (afterbirth of a beast), placenta, secundines

ارجاع به لغت afterbirth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afterbirth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afterbirth

لغات نزدیک afterbirth

پیشنهاد بهبود معانی