با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Airsick

ˈersɪk ˈeəˌsɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مبتلا به کسالت و به‌هم‌خوردگی مزاج در اثر پرواز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airsick

  1. adjective Experiencing motion sickness
    Synonyms: air sick, carsick, barfy, pukish, seasick, puky, qualmy

ارجاع به لغت airsick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airsick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/airsick

لغات نزدیک airsick

پیشنهاد بهبود معانی