با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Astronomy

əˈstrɑːnəmi əˈstrɒnəmi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    astronomies

معنی

noun uncountable C2
هیئت، علم هیئت، علم نجوم، ستاره‌شناسی، طالع‌بینی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astronomy

  1. noun study of the stars and planets other than Earth
    Synonyms: astrochemistry, astrography, astrolithology, astrometry, astrophysics, selenology, sky-watching, stargazing, uranology

ارجاع به لغت astronomy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astronomy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astronomy

لغات نزدیک astronomy

پیشنهاد بهبود معانی