Back-to-back

ˈbækˈtuːˈbæk ˈbæktuːˈbæk
آخرین به‌روزرسانی:
  • adjective
    (عامیانه) پشت سرهم، متوالی
    • - I have had back-to-back problems.
    • - مسایل پی‌در‌پی داشته‌ام.
  • adjective
    پشت به پشت
    • - restaurant seats back-to-back
    • - صندلی‌های پشت به‌هم در رستوران
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد back-to-back

  1. adjective One after the other
    Synonyms: consecutive

ارجاع به لغت back-to-back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «back-to-back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/back-to-back

لغات نزدیک back-to-back

پیشنهاد بهبود معانی