امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Basset

ˈbæsɪt ˈbæsɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
نوعی سگ شکاری پاکوتاه، برون‌زد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد basset

  1. verb Appear at the surface
    Synonyms:
    crop-out
  1. noun Smooth-haired breed of hound with short legs and long ears
    Synonyms:
    basset-hound

ارجاع به لغت basset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «basset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/basset

لغات نزدیک basset

پیشنهاد بهبود معانی