امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Berg

ˈbɜːrɡ bɜːɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( barrow =) کوه یخ (شناور)، قطعه عظیم یخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد berg

  1. noun Austrian composer in Schoenberg's twelve-tone music system (1885-1935)
    Synonyms:
    alban berg
  1. noun A large mass of ice floating at sea; usually broken off of a polar glacier
    Synonyms:
    iceberg cryosphere frazil icequake lolly neve

ارجاع به لغت berg

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «berg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/berg

لغات نزدیک berg

پیشنهاد بهبود معانی