با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Biofeedback

ˌbaɪoʊˈfiːdbæk ˌbaɪəʊˈfiːdbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (روش کنترل حالات روحی و عاطفی مثل دلواپسی و افسردگی از طریق تعدیل اعمال غیرارادی مثل فشار خون و تپش قلب به کمک ابزار الکترونیکی) زی پسداد، پس‌خوراند زیستی، زیست پس‌خوراند، بازخورد زیستی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد biofeedback

  1. noun
    Synonyms: sat, t-group, narcoanalysis, narcohypnosis, narcosynthesis, narcotherapy

ارجاع به لغت biofeedback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «biofeedback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/biofeedback

لغات نزدیک biofeedback

پیشنهاد بهبود معانی