فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blood Relative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

خویشاوند خونی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She is a blood relative of mine.

او از خویشاوندان خونی من است.

Only blood relatives were allowed to visit him in the hospital.

فقط خویشاوندان خونی اجازه داشتند در بیمارستان به ملاقات او بروند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blood relative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blood relative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blood-relative

لغات نزدیک blood relative

پیشنهاد بهبود معانی