با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Boatload

    ˈboˌtlod ˈboˌtlod
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    به اندازه‌ی یک قایق پر (بار یا مسافر)، ظرفیت قایق، محموله‌ی قایق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - a full boatload of passengers
    - یک قایق پر از مسافر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد boatload

    1. noun The amount of cargo that can be held by a boat or ship or a freight car
      Synonyms: shipload, carload

    ارجاع به لغت boatload

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «boatload» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boatload

    لغات نزدیک boatload

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند