امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Broadtail

American: ˈbrɔːdˌteɪl British: ˈbrɔːdteɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گوسفند دنبه‌دار، پوست بره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broadtail

  1. noun Karakul
    Synonyms:
    caracul karakul

ارجاع به لغت broadtail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broadtail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broadtail

لغات نزدیک broadtail

پیشنهاد بهبود معانی