Cacao

kəˈkaʊ kəˈkaʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cacaos
  • noun uncountable
    گیاه‌شناسی دانه‌ی درخت کاکائو، کاکائو
    • - I love the flavor of cacao in my hot chocolate.
    • - من عاشق طعم کاکائو در هات‌چاکلتم هستم.
    • - Cacao beans are the main ingredient in making chocolate.
    • - دانه‌های کاکائو ماده‌ی اصلی در ساخت شکلات هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cacao

  1. noun Tropical American tree producing cacao beans
    Synonyms: cacao tree, chocolate-tree, Theobroma cacao

ارجاع به لغت cacao

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cacao» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cacao

لغات نزدیک cacao

پیشنهاد بهبود معانی