امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cirrose

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( cirrate =) مژه‌دار، تاژک‌دار، مضرس، دندانه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cirrose

  1. adjective
    Synonyms:
    cloud-flecked cumuliform cumulous
  1. noun
    Synonyms:
    castellatus mammatus

ارجاع به لغت cirrose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cirrose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cirrose

لغات نزدیک cirrose

پیشنهاد بهبود معانی