فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Copartner

    ˌkoʊˈpɑːtnə ˌkəʊˈpɑːtnə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    • سهیم و شریک در تجارت و غیره، شریک
      • - A partner is often responsible for the actions of his co-partners.
      • - معمولاً یک شریک، مسئول اعمال شرکای خویش است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد copartner

    1. noun One who is united in a relationship with another
      Synonyms: affiliate, ally, associate, cohort, colleague, confederate, fellow, partner

    ارجاع به لغت copartner

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «copartner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/copartner

    لغات نزدیک copartner

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری