فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Corrigible

ˈkɒrɪdʒəbl̩ ˈkɒrɪdʒəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
اصلاح‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Young criminals are more corrigible.
- بزهکاران جوان اصلاح‌پذیرتر هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corrigible

  1. adjective capable of being corrected or set right
    Synonyms:
    repairable retrievable reclaimable recyclable perfectible handleable restrainable ameliorable domesticable
    Antonyms:
    incorrigible

ارجاع به لغت corrigible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrigible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrigible

لغات نزدیک corrigible

پیشنهاد بهبود معانی