فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cost-effectiveness

kɒːst ɪˈfektɪvnəs kɒːst ɪˈfektɪvnəs kɒːst ɪˈfektɪvnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    سودآوری، مقرون‌به‌صرفه بودن، کارآمدی هزینه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cost-effectiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cost-effectiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cost-effectiveness

لغات نزدیک cost-effectiveness

پیشنهاد بهبود معانی