فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Count In

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb
    وارد گروه کردن، به حساب آوردن، در لیست قرار دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد count in

  1. phrasal verb Include (someone) in an activity
  2. phrasal verb Do a countdown before the start of something (especially a musical performance)

ارجاع به لغت count in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «count in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/count-in

لغات نزدیک count in

پیشنهاد بهبود معانی