فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Countermove

ˈkaʊntərˌmuːv ˈkaʊntərˌmuːv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    حرکت متقابل، تلافی، سزا‌دهی، پاد‌جنبش
  • noun verb - intransitive verb - transitive
    تلافی کردن، مقابله کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت countermove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «countermove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/countermove

لغات نزدیک countermove

پیشنهاد بهبود معانی