آخرین به‌روزرسانی:

Crusted

ˈkrʌstɪd ˈkrʌstɪd

سوم‌شخص مفرد:

crusts

وجه وصفی حال:

crusting

معنی

adjective

پوست‌دار، جرم‌دار، کهنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crusted

  1. adjective having a hardened crust as a covering
    Synonyms:
    crusty encrusted crustlike

سوال‌های رایج crusted

وجه وصفی حال crusted چی میشه؟

وجه وصفی حال crusted در زبان انگلیسی crusting است.

سوم‌شخص مفرد crusted چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد crusted در زبان انگلیسی crusts است.

ارجاع به لغت crusted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crusted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crusted

لغات نزدیک crusted

پیشنهاد بهبود معانی