فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cummings

ˈkəmɪŋz ˈkəmɪŋz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • ادوارد کامینز (شاعر آمریکایی)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cummings

  1. noun United States writer noted for his typographically eccentric poetry (1894-1962)
    Synonyms: e. e. cummings, edward estlin cummings

ارجاع به لغت cummings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cummings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cummings

لغات نزدیک cummings

پیشنهاد بهبود معانی