(با حروف کوچک) (dated) تاریخدار، دارای تاریخ
a da document
سند دارای تاریخ
a signed and da painting
تابلویی دارای تاریخ و امضا
(با حروف کوچک) (delivered) تحویلدادهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the dd package
بستهی تحویلدادهشده
The dd product was defective.
محصول تحویلدادهشده معیوب بود.
اقتصاد (با حروف بزرگ) (demand draft) برات دیداری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The bank asked me to pay the amount through DD.
بانک از من خواست که این مبلغ را از طریق برات دیداری پرداخت کنم.
The bank issued a DD for the full amount.
بانک برات دیداری کل مبلغ را صادر کرد.
(با حروف بزرگ) (doctor of divinity) دکترای الهیات
He was awarded a DD for his exemplary service to the church.
به خاطر خدمات مثالزدنیاش به کلیسا، دکترای الهیات را دریافت کرد.
The professor was awarded a DD degree.
به این استاد مدرک دکترای الهیات اعطا شد.
(با حروف بزرگ) (due date) تاریخ زایمان، سررسید، موعد مقرر، ددلاین
the DD of the project
سررسید پروژه
My DD is approaching quickly.
تاریخ زایمان من بهسرعت نزدیک میشود.
(با حروف بزرگ) (days after date)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dd» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dd