با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    E

    iː iː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    حرف پنجم الفبای انگلیسی (مشتق از حرف یونانی: epsilon که خود از فنیقی گرفته شده است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    هر یک از صداهایی که توسط این حرف نشان داده می‌شود (برای مثال در انگلیسی صدای "ا" در واژه‌ی bed و یا صدای "یی" در واژه‌ی equal و غیره)
    noun
    (در رده‌بندی یا ترتیب و تنظیم) پنجم، پنجمین
    noun
    هرچیز به‌شکل E
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد e

    1. noun The cardinal compass point that is at 90 degrees
      Synonyms: east, vitamin-e, due east, tocopherol, eastward
    2. noun A radioactive transuranic element produced by bombarding plutonium with neutrons
      Synonyms: einsteinium, es, atomic number 99
    3. noun The 5th letter of the Roman alphabet
      Synonyms: e

    ارجاع به لغت e

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «e» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/e

    لغات نزدیک e

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند