با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Educational Program

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      educational programs

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun phrase countable
    برنامه‌ی آموزشی، دوره‌ی آموزشی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - She enrolled in an educational program focused on environmental science.
    - او در یک برنامه‌ی آموزشی متمرکز بر علوم محیطی ثبت‌نام کرد.
    - Her research focused on the effectiveness of the educational programs in rural areas.
    - پژوهش او بر اثربخشی برنامه‌های آموزشی در مناطق روستایی متمرکز بود.
    - The school launched an innovative educational program for underprivileged children.
    - این مدرسه دوره‌ی آموزشی نوآورانه‌ای را برای کودکان بی‌بضاعت راه‌اندازی کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد educational program

    1. noun phrase any program principally engaged in the provision of education

    ارجاع به لغت educational program

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «educational program» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/educational-program

    لغات نزدیک educational program

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار