Firmament

    ˈfɜrːməmənt ˈfɜːməmənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    فلک (افلاک)، آسمان، گنبد آسمان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - if like the Lord, I had control over the firmament ...
    - گر بر فلکم دست بدی چون یزدان ...
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد firmament

    1. noun heaven
      Synonyms: empyrean, lid, sky, the blue, the skies, vault, welkin, wild blue yonder
      Antonyms: hell

    ارجاع به لغت firmament

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «firmament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/firmament

    لغات نزدیک firmament

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند