به زیبایی، بهشکل پرجلوه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He smiled at her flatteringly, his charm evident in every gesture.
به زیبایی به او لبخند زد و جذابیتش در هر حرکت مشهود بود.
The dress fit her flatteringly, accentuating her curves.
لباس بهشکل پرجلوهای برای او مناسب بود و برآمدگیهای او را برجسته میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flatteringly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flatteringly