امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flaxseed

American: ˈflækˌsid British: ˈflækˌsid
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تخم بزرگ، بذر کتان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flaxseed

  1. noun The seed of flax used as a source of oil
    Synonyms:
    linseed

ارجاع به لغت flaxseed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flaxseed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flaxseed

لغات نزدیک flaxseed

پیشنهاد بهبود معانی