فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Force Majeure

ˈfɔːrsməˈdʒuːr fɔːsməˈdʒuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun phrase
    وضع اضطرارای، فورس ماژور، قوه قهریه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد force majeure

  1. noun uncontrollable event
    Synonyms: act of God, inevitable accident, predetermination, unavoidable casualty, vis major

ارجاع به لغت force majeure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «force majeure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/force majeure

لغات نزدیک force majeure

پیشنهاد بهبود معانی