فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Frey

ˈfreɪ ˈfreɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • (اسطوره‌ی نورس) فرای (دارگونه‌ی محصولات و باروری و رونق و عشق) (Freyr هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد frey

  1. noun (Norse mythology) god of earth's fertility and peace and prosperity; son of Njorth and brother of Freya; originally of the Vanir; later with the Aesir
    Synonyms: freyr

ارجاع به لغت frey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frey

لغات نزدیک frey

پیشنهاد بهبود معانی