امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gasometer

ɡæsˈɑːmət̬ər ɡæˈsɒmɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گازدان، گازانبار، گازسنج، کنتور گاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gasometer

  1. noun A meter for measuring the amount of gas flowing through a particular pipe
    Synonyms:
    gas meter
  1. noun A large gas-tight spherical or cylindrical tank for holding gas to be used as fuel
    Synonyms:
    gas holder

ارجاع به لغت gasometer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gasometer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gasometer

لغات نزدیک gasometer

پیشنهاد بهبود معانی