فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gene

dʒiːn dʒiːn

شکل جمع:

genes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

زیست‌شناسی ژن، عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

gene action

کنش زادی، کنش ژنی

gene exchange

مبادله‌ی ژنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gene

  1. noun (genetics) a segment of DNA that is involved in producing a polypeptide chain; it can include regions preceding and following the coding DNA as well as introns between the exons; it is considered a unit of heredity
    Synonyms:
    factor cistron

ارجاع به لغت gene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gene

لغات نزدیک gene

پیشنهاد بهبود معانی