آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Glia

American: ɡlia British: ɡlia

معنی glia | جمله با glia

noun

(مخفف: neuroglia) گلیا، نوروگلی (بافت پشتیبان دستگاه عصبی مرکزی در مهره‌داران)، پی چسب، چسبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

glia cell

یاخته‌ی چسبه‌ای

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد glia

  1. noun sustentacular tissue that surrounds and supports neurons in the central nervous system; glial and neural cells together compose the tissue of the central nervous system
    Synonyms:

ارجاع به لغت glia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glia

لغات نزدیک glia

پیشنهاد بهبود معانی