فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Go Surfing

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
موج‌سواری کردن، به موج‌سواری رفتن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He learned to go surfing in Hawaii.
- او موج‌سواری کردن را در هاوایی یاد گرفت.
- They go surfing every weekend at the beach.
- آن‌ها هر آخرهفته برای موج‌سواری به ساحل می‌روند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go surfing

  1. collocation to engage in the sport of surfing, which is the act of riding on the waves of the ocean while standing on a surfboard

ارجاع به لغت go surfing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go surfing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-surfing

لغات نزدیک go surfing

پیشنهاد بهبود معانی