آخرین به‌روزرسانی:

Go Surfing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

موج‌سواری کردن، به موج‌سواری رفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He learned to go surfing in Hawaii.

او موج‌سواری کردن را در هاوایی یاد گرفت.

They go surfing every weekend at the beach.

آن‌ها هر آخرهفته برای موج‌سواری به ساحل می‌روند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go surfing

  1. collocation to engage in the sport of surfing, which is the act of riding on the waves of the ocean while standing on a surfboard

ارجاع به لغت go surfing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go surfing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-surfing

لغات نزدیک go surfing

پیشنهاد بهبود معانی