عاشق، شیفته، دوستدار (شخص)، عاشقانه، عشقولانه، جذاب، فریبنده
The goo-goo couple held hands and walked down the beach.
این زوج عاشق دست یکدیگر را گرفتند و در کنار ساحل قدم زدند
The couple's goo-goo relationship was the envy of all their friends.
رابطهی عشقولانهی این زوج مایهی حسادت همهی دوستانشان بود.
انگلیسی آمریکایی سیاست اصلاحطلب (عضو یا مدافع جنبش اصلاحات سیاسی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The goo-goo candidate promised to prioritize transparency and accountability if elected.
کاندیدای اصلاحطلب قول داد در صورت انتخاب شدن، شفافیت و پاسخگویی را در اولویت قرار دهد.
The newspaper editorial praised the goo-goos for their efforts to clean up government corruption.
در سرمقالهی روزنامه از اصلاحطلبها به خاطر تلاشهایشان برای پاکسازی فساد دولتی تمجید شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «goo-goo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/goo-goo