تنگ شدن، کوچک شدن (لباس) (با افزایش سن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He quickly grew out of his clothes.
لباسهایش بهسرعت برای او تنگ شد.
I couldn't believe that grow out of his clothes.
باورم نمیشد که لباسهایش کوچک شده است.
ترک کردن، کنار گذاشتن (عادت و غیره) (با افزایش سن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's time for you to grow out of your childish behavior.
وقت آن است که رفتار کودکانهی خود را کنار بگذارید.
She eventually grew out of her habit of biting her nails.
او در نهایت عادتش به جویدن ناخنهایش را ترک کرد.
نشئت گرفتن، آغاز شدن، شکل گرفتن (ایده)
Their friendship grew out of a shared love for music and art.
دوستی آنها از عشق مشترک به موسیقی و هنر نشئت گرفت.
Great opportunities can grow out of challenging situations.
فرصتهای بزرگ میتوانند از موقعیتهای چالشبرانگیز آغاز شوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grow out of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grow-out-of