به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Grow Up

American: ˈɡroʊ ˈʌp British: ɡrəʊ ˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb A1
    (شخص) بزرگ شدن، رشد کردن، (حیوان) بالغ شدن
    • - She grew up to be a good teacher.
    • - در بزرگی معلم خوبی شد.
    • - This is the neighborhood where my father grew up.
    • - این محله‌ایست که پدرم در آن بزرگ شده است.
  • phrasal verb
    (دوستی، عادت، دلوابستگی) به وجود آمدن، شکل گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد grow up

  1. phrasal verb Mature and become an adult
  2. phrasal verb Start to develop; to flourish
  3. phrasal verb Stop acting as or like a child

ارجاع به لغت grow up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grow up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grow up

لغات نزدیک grow up

پیشنهاد بهبود معانی