فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grow Up

American: ˈɡroʊ ˈʌp British: ɡrəʊ ˈʌp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb A1

(شخص) بزرگ شدن، رشد کردن، (حیوان) بالغ شدن

She grew up to be a good teacher.

در بزرگی معلم خوبی شد.

This is the neighborhood where my father grew up.

این محله‌ایست که پدرم در آن بزرگ شده است.

phrasal verb

(دوستی، عادت، دلوابستگی) به وجود آمدن، شکل گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grow up

  1. phrasal verb mature and become an adult
  1. phrasal verb start to develop; to flourish
  1. phrasal verb stop acting as or like a child

ارجاع به لغت grow up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grow up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grow up

لغات نزدیک grow up

پیشنهاد بهبود معانی