آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Grow Up

ˈɡroʊ ˈʌp ɡrəʊ ˈʌp

گذشته‌ی ساده:

grew up

شکل سوم:

grown up

سوم‌شخص مفرد:

grows up

وجه وصفی حال:

growing up

معنی grow up | جمله با grow up

phrasal verb A2

بزرگ شدن، رشد کردن، بالغ شدن

I grew up in a small village by the river.

من در روستای کوچکی کنار رودخانه بزرگ شدم.

This is the neighborhood where my father grew up.

این محله‌ایست که پدرم در آن بزرگ شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She grew up to be a good teacher.

در بزرگی معلم خوبی شد.

phrasal verb

بالغانه رفتار کردن، پخته رفتار کردن، عاقلانه رفتار کردن، بچه‌گانه رفتار نکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She told her brother to grow up after he threw a tantrum.

بعداز اینکه برادرش قهر کرد، به او گفت بالغانه رفتار کند.

It’s time to grow up and take responsibility for your actions.

وقتش رسیده که بچه‌گانه رفتار نکنی و مسئولیت اعمالت را بپذیری.

phrasal verb

شکل گرفتن، ساخته شدن، توسعه یافتن (شهر)

The industrial area grew up rapidly after the factories opened.

منطقه‌ی صنعتی پس‌از افتتاح کارخانه‌ها به‌سرعت توسعه یافت.

Many villages grew up near the riverbanks.

بسیاری از روستاها در کنار رودخانه‌ها ساخته شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت grow up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grow up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grow up

لغات نزدیک grow up

پیشنهاد بهبود معانی