امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gunshot

ˈɡʌnʃɑːt ˈɡʌnʃɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
تیراندازی، گلوله، تیر، زخم گلوله، تیررس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I heard a gunshot.
- صدای تیر شنیدم.
- a gunshot wound
- زخم گلوله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gunshot

  1. noun The act of shooting a gun
    Synonyms:
    gunfire

Collocations

ارجاع به لغت gunshot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gunshot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gunshot

لغات نزدیک gunshot

پیشنهاد بهبود معانی