کار سخت و طاقت فرسا، تلاش زیاد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Climbing the mountain was a real hard slog.
بالا رفتن از کوه واقعاً کار سخت و طاقت فرسایی بود.
It's been a hard slog to get the project finished on time.
تلاش زیادی برای به موقع تمام کردن پروژه انجام شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hard slog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-slog