Hard Slog

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
کار سخت و طاقت فرسا، تلاش زیاد link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Climbing the mountain was a real hard slog.
- بالا رفتن از کوه واقعاً کار سخت و طاقت فرسایی بود.
- It's been a hard slog to get the project finished on time.
- تلاش زیادی برای به موقع تمام کردن پروژه انجام شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hard slog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard slog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-slog

لغات نزدیک hard slog

پیشنهاد بهبود معانی