توقف قطعی، توقف غیرقابل انعطاف (به معنای زمان مشخصی است که شخص باید وظیفهای را به پایان برساند تا بتواند به تعهد زمانی دیگری بپردازد.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The meeting had a hard stop at 3 PM, so we had to wrap up quickly.
جلسه در ساعت ۳ بعدازظهر توقف غیرقابل انعطاف داشت؛ بنابراین ما مجبور شدیم بهسرعت نتیجهگیری کنیم.
She set a hard stop for her workday to ensure she made it to the event on time.
او یک توقف قطعی برای روز کاری خود تعیین کرد تا مطمئن شود که بهموقع به مسابقه میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hard stop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-stop