فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heuristic

hjʊˈrɪstɪk hjʊˈrɪstɪk

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

پی‌برنده، کشف‌کننده، اکتشافی، ابتکلاری، بحث اکتشافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

heuristic principle

آسای آروینی (اصل تحقیقی و تجربی)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heuristic

  1. noun a commonsense rule (or set of rules) intended to increase the probability of solving some problem
    Synonyms:
    heuristic rule heuristic program
  1. adjective of or relating to or using a general formulation that serves to guide investigation
    Antonyms:
    algorithmic

ارجاع به لغت heuristic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heuristic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heuristic

لغات نزدیک heuristic

پیشنهاد بهبود معانی